معنی جغرافیای سیاسی
فارسی به عربی
الجغرافیه السیاسیه
وابسته به جغرافیای سیاسی
جغرافی سیاسی
جغرافیای انسانی
الجغرافیه البشریه
فرهنگ فارسی هوشیار
گیتا شناسی وینارتاریک
جغرافیای قدیم
گیتاشناسی دیربنیک
جغرافیای انسانی
گیتا شناسی مردمیک
حل جدول
عربی به فارسی
فرهنگ معین
[ع.] (ص نسب.) منسوب به سیاست، مربوط به سیاست، امور سیاسی.
فرهنگ عمید
مربوط به سیاست،
کسی که به کارهای سیاسی بپردازد و سیاست را پیشۀ خود سازد،
لغت نامه دهخدا
سیاسی. (ع اِ) ج ِ سیساء، جای پیوند مهره های پشت و جای برنشست و از ستور و سر کتف اسب و مهره ٔ پشت خر. (آنندراج) (منتهی الارب). || (ص نسبی) منسوب بسیاست.
معادل ابجد
1446